فصل تازه

32 هفته گی روشا!

سلام دختر ناز من! نمیدونم از کجا برات بگم از اول بگم اگه پراکنده نوشتم دیگه خودت به خانومیه خودت ببخش...اول از همه اینکه اولین چکاپ بیمارستان صارم رو رفتیم و خوب خداروشکر که همه چی خوب بود از محیط بیمارستان خیلی خوشم اومد اصلا عین بیمارستان نیست همه مریضایی هم که اومده بودن یا مامان بودن یا داشتن واسه  مامان شدن تلاش میکردن کلا جو خوبی داشت...دکتری هم که بعد از کلی تحقیقات انتخاب کردم خانوم دکتر مصدق هست اونم خوب بود به نظرم امیدوارم تا اخر خوب باشه و برای زایمانم هم ازش راضی باشم...بعد از بیمارستان با حدیث و کوروش رفتیم هایپر استار و یه دلی از عزا دراوردیم ولی من دیگه مثل قبل نمیتونم خیلی راه برم و زود خسته میشم تو شدلم احساس کشید...
20 بهمن 1392

مامان تنبل!

سلام به روی ماهت عروسکم... بلههههه روی ماهتو دیدیم و عاشقترت شدیم خانوم من...اول بهمن با بابایی رفتیم سونوگرافی و دختر گلمو بعد از 10 هفته دیدیم وااااای که چقدر بزرگ شدی جوجهههههه قیافت قشنگ معلوم بود اقای دکتر میگفت عجب لپهای گردویی هم داره الهی من فدای اون لپات از همین تصویر سیاه سفید و درهم برهم معلومه که چقدر نازی و خوشمزه...از اون روز تا حالا من و بابایی 10 دفعه سی دی رو گذاشتیم دیدیم و هی قربون صدقه ات رفتیممممم...اقای دکتر به بابایی گفت شبیه تو هستااا بابایی هم رفــــــــت رو ابرااا...تا اخر سونو هم تقزیبا چسبیده بود به مانیتور و تک تک اعضای بدنتو از دکتر پرسید دکترم کاملا با حوصله بهش جواب داد منم فقط بابایی رو  نگاه میکر...
4 بهمن 1392
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به فصل تازه می باشد